جدول جو
جدول جو

معنی عقیم گذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو

عقیم گذاشتن
(سِ تَ دَ)
بی نتیجه کردن. بی ثمر قرار دادن. رجوع به عقیم شود
لغت نامه دهخدا
عقیم گذاشتن
بی نتیجه کردن، بی ثمر قرار دادن
تصویری از عقیم گذاشتن
تصویر عقیم گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قدم گذاشتن
تصویر قدم گذاشتن
کنایه از راه رفتن و پا گذاشتن در جایی، قدم نهادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قدم گذاشتن
تصویر قدم گذاشتن
گام نهادن پا نهادن پیش رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
ضع السّعر
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از قدم گذاشتن
تصویر قدم گذاشتن
Step
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
Flaw
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
Price
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
fixer le prix
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
fehlern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قدم گذاشتن
تصویر قدم گذاشتن
einen Schritt machen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قدم گذاشتن
تصویر قدم گذاشتن
сделать шаг
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
изъян
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قدم گذاشتن
تصویر قدم گذاشتن
dar um passo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
กำหนดราคา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از قدم گذاشتن
تصویر قدم گذاشتن
stawiać krok
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
قیمت لگانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
মূল্য নির্ধারণ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
価格を付ける
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
kuweka bei
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
fiyat koymak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
לקבוע מחיר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
가격을 매기다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
memberi harga
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
मूल्य निर्धारित करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
een prijs stellen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
fissare il prezzo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
poner precio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
встановлювати ціну
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
установить цену
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
ustalać cenę
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
einen Preis festsetzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قیمت گذاشتن
تصویر قیمت گذاشتن
precificar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عیب گذاشتن
تصویر عیب گذاشتن
дефект
دیکشنری فارسی به اوکراینی