عقیم گذاشتن (سِ تَ دَ) بی نتیجه کردن. بی ثمر قرار دادن. رجوع به عقیم شود ادامه... بی نتیجه کردن. بی ثمر قرار دادن. رجوع به عقیم شود لغت نامه دهخدا
عقیم گذاشتن بی نتیجه کردن، بی ثمر قرار دادن ادامه... بی نتیجه کردن، بی ثمر قرار دادن تصویر عقیم گذاشتن فرهنگ لغت هوشیار